شورای دانش آموزی شهید مسعود تقی زاده

فعالیت های دانش آموزان مدرسه شهی مسعود تقی زاده

شورای دانش آموزی شهید مسعود تقی زاده

فعالیت های دانش آموزان مدرسه شهی مسعود تقی زاده

تبریک ولادت حضرت امام زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار

عطر آسمانی فرشتگان در فضا منتشر است. 
آسمان، ستاره باران عشق است.
زمین، سوره آفرینش معرفت و ایمان را 
در روح زمان تلاوت می‌کند 
نبض ثانیه‌ها بی‌قراری می‌کند 
و ساعت مضطرب زمان 
نفسش به شماره افتاده است.
صدای هلهله فرشتگان و زمزمه عرشیان
و ترانه زلال اذان، شهر را پر کرده است 
و شراره اشتیاق در کوچه های مهتابی مدینه زبانه می کشد.
لحظه موعود، فرا می‌رسد و فصل سبز زندگی اسوه صبر و نجابت 
و غنچه قداست علی و زهرا علیهاالسلام 
در گهواره سبز زمین، با بهار خنده‌اش آغاز می‌شود.
خانه زهرا و علی علیهما السلام ، 
فانوس باران اشک شادی می‌شود.
پیام آور عشق محمدی، در گوش طفل، 
اذان و در قلبش ترانه محبت زمزمه می‌کند.
پیکی آسمانی، نام او را از عرش می‌آورد و او «زینب» می‌شود؛
نخستین سراینده غزل صبر و بردباری،زینت و مونس تنهایی پدر 
و سنگ صبور غربت زهرا، همنوا با مظلومیت حسن 
و خطبه خوان رشادت حسین و شهامت عباس؛
همدم لحظه‌های بی‌کسی و مرهم زخمهای دلواپسی 
کبوتران پر و بال شکسته کربلا. 
زینب است و بانوی همیشه نجیب تاریخ.

امروز مصادف بود با میلاد فرخنده بانوی عشق و عفاف و پرستار زخمیان عشق در عرصه صحرای کربلا و روز گرامیداشت مقام پرستار این روز را به محضر آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف ٬‌ نائب برحقشان مقام معظم رهبری و شما کاربران عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم . ان شاء‌الله که مشمول عنایات این بانوی بزرگ در دنیا وشفاعتشان در آخرت بهره مند باشیم

فرزانگان مدرسه شهید مسعود تقی زاده

سلام 

سایت فرزانگان مدرسه شهید مسعود تقی زاده راه اندازی شد

آدرس http://farzanegan95.blogsky.com/

خاطره‌ای از اکبر عبدی



اکبر عبدی» بازیگر  سینمای ایران در گفت‌وگو با فارس، خاطره‌ای از چگونگی حضور در فیلم سینمایی «خوابم می‌آد» به کارگردانی رضا عطاران را به شرح زیر نقل کرد:
 
سر فیلم «خوابم می‌آد»، آقای عطاران به منزل ما آمد. به او گفتم رضا داستان فیلم چیست؟‌ گفت: عمو اکبر رویم نمی‌شود بگویم. به او گفتم چرا مگر نقش بدی است؟ رضا به من گفت: دوست دارم در این فیلم مامان من شوی. گفتم فقط به یک شرط، اول می‌آیم تست گریم می‌شوم و لباس می‌پوشم، بعد بریم برای کارهای بعد.
حتی چادر نماز مادرم را بر‌داشتم و رفتم تست گریم شدم. بعد از تست گریم، همان‌طور (با لباس و گریم زنانه) از دفتر آقای امکانیان خارج شدیم. سوار تاکسی شدیم تا به نماز جمعه برویم. راننده تاکسی ما را راهنمایی کرد و به من گفت مادر، وقت نماز جمعه گذشته، خلاصه همه راهنمایی‌مان کردند و هیچ‌کس من را نشناخت، حتی حدس هم نزدند که من مرد هستم.
 
جالب‌تر اینکه ما آن موقع در بلوار ارتش زندگی می‌کردیم. من با لباس صحنه و با همان گریم به منزل خودمان رفتم.
اطلاعات دم در خانه‌مان از من پرسید حاج خانم با کی کار دارید؟ گفتم من عمه آقای اکبر عبدی هستم، ایشان خانه هستند؟ گفتند نمی‌دانیم، گفتم شما می‌توانید من را راهنمایی کنید؟ بنده خدا ما را به طبقه 25 رساند و تحویل خانم بچه‌ها داد و گفت عمه آقای عبدی هستند. خانواده من هم درجا من را نشناختند.
بعد از اینکه طرف می‌رود و در خانه را می‌بندند، خانواده‌ام بعد از حدود 20 ثانیه جیغ می‌زنند و من را می‌شناسند

همایش طرح شهاب


در تاریخ 95/10/30  همایش طرح شهاب توسط آموزش و پرورش شهرستان شهریار در سالن شهید کافی برگزارشد

دراین مراسم سرود مولانا یا مهدی دروصف حضرت صاحب الزمان مهدی موعود (ع) توسط گروه سرود مدرسه شهید مسعود تقی زاده شاهدشهر اجرا گردید

در زمان اجرای سرود فضای سالن  را جوی روحانی فرا گرفت و برای لحظاتی سکوت درسالن حاکم شد

پس از پایان گروه سرود مورد تشویق حاضرین قرار گرفتند

 

ادامه مطلب ...